مکالمه ای بین من و مادرم: چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که : تو اجازه بگیر برو بیرون منم 2دقیقه دیگه میام! يادش به خير زماني كه راهنمايي بوديم يه دبير داشتيم هر موقع از دست ما عصباني ميشد ميگفت: گوساله ها خجالت بكشيد من جاي پدرتون هستم! کلاْ افرادی که ازدواج میکنند دو دسته اند : شنیدین این دخترای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفتو بخوری نکبت؛ خاک تو سرت....
بزنه تو صورتم...!
منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
ودر نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!!!!
تو مترو داري اس ام اس مي دي بايد بابغل دستيت حتمن مشورت كني !!
چون اونم در جريانه كامل...بالخره دوتا عقل بهتر كار مي كنه !!!
آنهایی که از جانشان سیر شدند و آنهایی که قصد جان دیگری را دارند !
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! خواستگار می خواد که تو نداری!
شنیدین این پسرای دم بخت میگن: من قصد ازدواج ندارم؟
یکی نیست بهشون بگه آخه عزیز من!
ازدواج که قصد نمی خواد!! پول می خواد که تو نداری!
نظرات شما عزیزان: